اشراق با قرآن

اشراق درونی تنها با سیر قرآنی میسر خواهد بود...

اشراق با قرآن

اشراق درونی تنها با سیر قرآنی میسر خواهد بود...

اشراق با قرآن

قرآن کریم مشتمل بر مراتب درونی و باطنی بسیاری است و کمتر به صورت علمی به این مقوله پرداخته شده است.از همین روی،در این جایگاه به دنبال تبیین این حقیقت با استفاده از روایات معتبری هستیم و در انتخاب روایات به اشتمال آنها بر مضامین مورد تأیید در آیات و روایات توجه شده است.
در حقیقت قرآن کریم دارای دو بعد وسعت و عمق است؛وسعت ناظر به همه نیازهای مرتبط فطری بشر بوده و عمق ناظر به تمام مراتب معرفتی موجود در هستی است که رسالت قلم در اینجا رسیدگی به جنبه عمقی خواهد بود.(مبنای روایتی در این سایت،تفسیر شریف البرهان بوده که حاوی بالاترین معارف غیبی قرآن کریم است).

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۲ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

ارکان معرفت توحیدی خداوند

مصطفی رضایی | دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۳۰ ق.ظ

«عن الشیخ الصدوق، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن یحیى العطار (رحمه الله)، عن أبیه، عن سهل بن زیاد، قال: کتبت إلى أبی محمد (علیه السلام) سنة خمس و خمسین و مائتین: قد اختلف- یا سیدی- أصحابنا فی التوحید، منهم من یقول: هو جسم، و منهم من یقول: هو صورة، فإن رأیت- یا سیدی- أن تعلمنی من ذلک ما أقف علیه و لا أجوزه فعلت متطولا.
فوقع (علیه السلام) بخطه: «سألت عن التوحید، و هذا عنکم معزول، الله تعالى واحد، أحد، صمد، لم یلد، و لم یولد، و لم یکن له کفوا أحدا، خالق و لیس بمخلوق، یخلق تبارک و تعالى ما یشاء من الأجسام و غیر ذلک، و یصور ما یشاء، و لیس بمصور، جل ثناؤه و تقدست أسماؤه، و تعالى عن أن یکون له شبیه، هو لا غیره، لیس کمثله شی‏ء و هو السمیع البصیر»(البرهان،ص22)؛

سوره مبارکه توحید همانطور که بدین نام نامگذاری شده است دربردارنده ارکان اساسی توحید است و بینشی که فاقد هریک از این ارکان باشد در توحید خداوند متعال گرفتار خطا و تشبیه گشته است،بر اساس این سوره شریفه،خداوند تنها وجود موجود در هستی است و همه از فیض وجود او به نعمت وجود نائل آمده اند.دارای غنای مطلق است و هیچ نیازی نه در خلق مخلوقات و نه در عبادت آنها متوجه ذات مقدس او نیست،هیچ امری از او مشعشع نمی گردد به نوعی که از وجود او امری جدا گردد و ورای وجود او باشد لذا نه چیزی از او جدا می گردد و نه او برگرفته از امری دیگر است؛چراکه در هر دو حالت،ازلی و مطلق بودن وجود او به مخاطره خواهد افتاد.به تصویر ذهنی نمی آید؛چراکه هر نوع تصویری محدود است و شناخت او به نورانیت همانطور که آیات شریفه بیان داشته اند؛«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(نور،آیه 35)،تنها سبیل شناخت حقیقی اوست.

  • مصطفی رضایی

تعقل در ذات خداوند

مصطفی رضایی | يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۳۷ ب.ظ

«قال: حدثنی أبی، عن ابن أبی عمیر، عن جمیل، عن أبی عبدالله (علیه السلام)، قال: «إذا انتهى الکلام إلى الله فأمسکوا، أو تکلموا فیما دون العرش، و لا تکلموا فیما فوق العرش، فإن قوما تکلموا فیما فوق العرش فتاهت عقولهم»(البرهان،ج1،ص91)؛

منع از تفکر و تعقل در ذات خداوند امری بوده که با مضامین گوناگون در روایات بدان پرداخته شده است،روایت فوق تعبیری دیگر در این رابطه است؛چراکه معمول اذهان از معرفت ذات خداوند عاجز هستند و تکلم از ابعادی که عقل در عجز از شناخت آن بوده منجر به منحرف ساختن آن حقیقت خواهد شد.در روایات دیگر،شناخت حقیقیت توحید تنها به ائمه طاهرین اختصاص یافته است که نشان می دهد افراد به میزانی که بتوانند به ساحت مقدس این وسائل و وسائط الهی نزدیک شوند،درک اتم و صحیح تری از حقائق خواهند داشت و به همان میزان تفکر و تعقلشان از کج راهه های انبوه بینشی در امان خواهد بود.در کنار این،ذهنی که در دنیا و مادیت مأنوس به این فضای محسوسات گشته نمی تواند درک صحیحی از معارف غیب و غیب تام هستی یعنی خداوند راه یابد و به دنبال آن نخواهد توانست به درستی تحلیل نماید که چگونه وجودی بی انتهاء و فارغ از زمان و مکان وجود داشته باشد.

  • مصطفی رضایی

عرش و کرسی خداوند

مصطفی رضایی | شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۱۳ ب.ظ

«و عنه، بإسناده إلى هشام بن الحکم، عن أبی عبدالله (علیه السلام) فی قوله تعالى: الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏ قال (علیه السلام): «بذلک وصف نفسه، و کذلک هو مستول على العرش، بائن من خلقه من غیر أن یکون العرش حاملا له، و لا أن یکون العرش حاویا له، و لا أن یکون العرش محتازا له، و لکنا نقول: هو حامل العرش، و ممسک العرش، و نقول من ذلک ما قال: وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فثبتنا من العرش و الکرسی ما ثبته، و نفینا أن یکون العرش أو الکرسی حاویا له، و أن یکون عز و جل محتاجا إلى مکان، أو إلى شی‏ء مما خلق، بل خلقه محتاجون إلیه».(البرهان،ص22)؛

اگر عرش و کرسی خداوند بر هستی به معنی قرار داشتن خداوند تعبیر گردد بدون شک این تفسیر به مکانیت و محدودیت حق تعالی منتهی خواهد شد،اما همانطور که در روایت فوق تعبیر شده است،عرش خداوند نه حامل خداوند،نه حاوی او و نه دربردانده اوست،بلکه خداوند متعال حامل عرض و نگه دارنده آن است و همانطور که اگر خداوند آسمان و زمین را نگه نداشته بود،ساقط می شدند،حقیقت و قوام عرش نیز تامّا بسته به خداوند متعال است.از این روی،کرسی و عرش خداوند همه عوالم را دربرگرفته و لازمه آن،احاطه خداوند به تمامی عوالم و حضور دائم و محیط او بر هستی است.بر همین اساس،استواء در آیه شریفه به معنی حضور بدون تفاوت خداوند در همه هستی است که آیات به بیانات مختلف از آن تعبیر نموده اند همانند خداوند نور آسمان ها و زمین است.

  • مصطفی رضایی

شرح صدر و نورانیت

مصطفی رضایی | پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۵۷ ب.ظ

«و سئل عن قوله تعالى: فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ کیف یشرح صدره؟
فقال (صلى الله علیه و آله): «نور یقذف به، فینشرح له و ینفسح».
قالوا: فهل لذلک من أمارة یعرف بها؟
قال (صلى الله علیه و آله): «الإنابة إلى دار الخلود، و التجافی عن دار الغرور، و الاستعداد للموت قبل لقاء الموت»(البرهان،مقدمه،ص9)؛

شرح صدر به معنی توسعه قلب جهت دریافت معارف الهی است و همانطور که در روایات فوق بیان گشته است،شرح صدر لازمه اصلی هدایت بوده و این توسعه ظرفیت درونی با نوری قرار می گیرد که خداوند متعال در قلب مؤمن قرار می دهد.این نور دارای مراتب است و به میزان توسعه این نور درون قلب،شرح صدر بیشتر و تحمل دریافت حقائق بیشتری در قلب به وجود خواهد آمد.زمانی که از نبی اکرم در خصوص اماره و نشانه شرح صدر و وجود این نور سؤال پرسیده شد،ایشان سه خصلت را از نشانه های این امر برشمردند؛ـ حالت انابه و حضور قلب دائم در طول زندگی که در عین وجود در کثرات انسان را به سمت وحدت(خداوند) فرا می خواند.ـ دل کندن از دنیا که بدون این انقطاع و وجود تعلقات،قلب قادر نخواهد بود اشتغال دائمی به عالم آخرت پیدا کند.ـ آمادگی دائمی جهت مرگ و وجود اشتیاق برای لقاء خداوند.

  • مصطفی رضایی

جایگاه سوره حمد

مصطفی رضایی | پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۰۱ ق.ظ

(التهذیب): محمد بن الحسن الطوسی، بإسناده عن محمد بن علی بن محبوب، عن العباس، عن محمد بن أبی عمیر، عن أبی أیوب، عن محمد بن مسلم، قال: سألت أبا عبدالله (علیه السلام) عن السبع المثانی و القرآن العظیم، أ هی الفاتحة؟ قال: «نعم».
قلت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ من السبع؟ قال: «نعم، هی أفضلهن»(البرهان،ج1،ص95).

سوره حمد مشتمل بر یک دوره از تمامی معارف الهی بوده و به سبب همین جایگاه باب ورود قرآن کریم و فاتحه الکتاب توسط خداوند نامگذاری شده است.از همین روی در روایات فوق،زمانی که از امام در خصوص حقیقت سبع مثانی و قرآن پرسیده شد،ایشان سوره حمد را بیان نمودند.از طرفی نیز دوره کامل معرفتی و سلوکی که مشتمل بر روابط خالق و مخلوق و عبودیت حقیقی بوده اعم از مقام حمد،استعانت،فقر و ...در این سوره جای داشته و به همین دلیل جزء ثابت در رکعات نمازی گشته است.


  • مصطفی رضایی